دیدی وقتی حالت تهوع داری و معدت خالیه،هرچی  که میخوری ،حالت سریع بهم میخوره.! ؟

چند وقته نسبت به همه ی رابطه ها و عاشقانه ها این حسو دارم. 

نمیدونم شاید واقعیت همه ی رابطه ها همینه. 

بعضی حسا رو نمیدونی از کجا یهو اومدن تو وجودت ولی به این راحتیا رفتنی نیستن. 


چرا به صد غم و حسرت سپهر دايره‌شکل 
مرا چو نقطهٔ پرگار درميان گيرد؟

.

از دیشب دلم خیلی گرفته. 

رفتم تو لیست مخاطبام ، از بالا تا پایین رو گشتم،هیچکس نبود که چند دقیقه ای باهاش حرف بزنم تا یکم کم کنه این دلگیری رو. 

نبود که نبود. 


اونایی که انگیزه ای واسه ازدواج ندارن ، یعنی تا حالا یه دختربچه ی پنج شیش ساله که موش موشی حرف میزنه و مامان و باباش اومدن براش کفش بخرن و اون کفشی که مامانش میخواد بخره عکس کارتون مینیون هارو داره و اونی که خودش پسندیده عکس کارتون هتل ترانسیلوانیا رو داره و این دختر بچم عاشقش این کارتونه ولی چون کفشه یکم کوچیکه و مامانش میگه نه و اونم چشماشو گرد میکنه و دستاشو میذاره رو سینش و با اون زبون موشیش میگه اگه اینو ن قهرمیکنما، رو از نزدیک ندیدن؟

من که یه دل نه صد دل عاشقش شدم. 

بچه داشته باشی اونم دختر بچه ، چشاش درشت باشه ، پوستش سفید باشه،دندوناش موشی باشه،کلی ناز داشته باشه،اینا خودش کمه کم سی سال امید به زندگی میده به ادم 


هروقت میخوام بیام وب و یه چی بنویسم،ناخوداگاه پرت میشم به گذشته. 

هرچند شاید گذشته بیشترشم خوب نبوده ولی یه حس بهتری بهش داشتم به ادماش ، به حس و حالش ، به روزاش. 

نمیدونم شاید باورم شده بزرگ شدم.

یه چیز خوبی که این بزرگ شدنه برام داشت این بود که به هیچ چیز دل نبندم ، خیلی چیزا اونی نمیشه که ما میخواییم. الان فقط دلم زندگی میخواد. 

چند روز پیش اتفاق عجیبی برام افتاد ، اگه بگم دست خدا رو دیدم ، دروغ نگفتم. یه چی شبیه معجزه. 

شاید قضیشو گفتم. 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

atestwish پاسخ به تو گجت فناوری فضای کار اشتراکی ریسون|سالن کنفرانس ریسون آموزشگاه فنی حرفه ای عارف رشته های (گردشگری برق صنعتی) معرفی کالا فیلتر شنی